فضایی دلنشین برای با هم بودن



 

هر دو هم دیگر را خیلی دوست داشتند و با هم رفتار خوبی داشتند . 

وقتی دعوا می کردند سریع با هم آشتی می کردند . 

هر دو سالم بودند ولی رزا کم شنوا بود . تاکید می کنم کم شنوا .

رزا از این که کم شنوا بود رضایت نداشت و  تحمل کردن این مسئله که با همه فرق داشت بسیار سنگین بود . هر دو هم در یتیم خانه زندگی می کردند .

با هم سازدهنی هایشان را روی لب هایشان گذاشتند و آهنگ "لالایی  برامس " را از "یوهان برامس" زدند. 

هر دو عاشق این اهنگ بودند .

رزا ، سازش را روی لب های  کوچک نرمش بودند گذاشت . 

آهنگ "وطن زیبا" را زد . همه به باران خیره شده و آهنگ زیبای ساز دهنی گوش می کردند . 

وقتی تمام شد و رزا چشم های سیاهش را باز کرد ، دید همه به او خیره شدند ، همه او را تشویق کردند .

بعد خانم جولیا در را باز کرد و گفت : "رزا و سوزان ، بیایند بیرون ."

هر دو به اتاق خانم جولیا رفتند .

و این داستان ادامه دارد .

#بانوی سبز


 

سازش را برداشت و به طرف پنجره رفت . 

تا شروع به نواختن موسیقی کرد ، کسی به پشتش زد . 

برگشت و دید سوزان با همان لبخند همیشگی اش که پر از نشاط و امید بود ، او را نگاه می کند . 

خوشحال شد و او را بغل کرد و گفت :

"تو چجوری با دیگران ارتباط برقرار می کنی ؟"

البته این حرف را با زبان اشاره گفت . 

رزا گفت : همان طور که با تو ارتباط برقرار می کنم . یعنی با زبان اشاره . 

اگر هم بلد نبودند که از دفتر و خودکار استفاده می کنم .

سوزان خندید . سوزان صمیمی ترین دوست رزا بود . 

فقط او بود که همواره با رزا ساز می نواخت . هر دوی آنها ، لاغر ، زیبا ، درس خوان و باهوش ، خلاق و هنرمند بودند .

هر دو سازهای  پیانو ، فلوت و ساز دهنی را بلد بودند .

رزا بیشتر از هر چیز پیانو و ساز دهنی  دوست داشت  و سوزان هم بیشتز  از همه فلوت و ساز دهنی را .

و این داستان ادامه دارد .

#بانوی سبز


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ شخصی مهندس مهدی چرمی دانلود خلاصه کتاب وبلاگ خوشنویسی حمید حمیدی زاده استاد اجازه کتاب آشپزی سنتی فنی حرفه ای بخاطر شهیدان گناه نمیکنم LEARN to COMPUTER شلوارک افزایش ویو اینستاگرام (بدون ریزش) ویولونیست معروف ایرانی | آموزش ویولن | نوازنده ویولن